برای درک رفتار فرد در سازمان و پیشبینی رفتار آن شناخت نگرش کارکنان بسیار مهم است. مدیران از آن جهت به نوع نگرش کارکنان توجه میکنندکه نگرش بر رفتار فرد اثر میگذارد؛ برای مثال کارگر یا کارمندی که از شغل خود راضی است کمتر غیبت میکند و میزان جابجایی او با کارمند ناراضی کمتر است؛ اگر فرض کنیم که مدیر بخواهد میزان غیبت را پایین بیاورد، به ویژه نمیخواهد کارگران پربازده و مولد، سازمان را ترک کنند، باید به گونهای عمل کند که فرد نگرشی مثبت به شغل خود پیدا کند. مساله مهم این است که نگرش قابل کنترل است و مدیران میتوانند کارکنان را به اموری مشغول کنند که بهصورت ظاهر با نوع نگرش آنها سازگار است.
مدیریت برای طرزتلقیهای کارکنان اهمیت قابل ملاحظهای قائل است. طرز تلقیهای کارکنان با رفتارهایی که برای سازمان از حساسیت برخوردار هستند، در ارتباط است. به طور کلی کارکنان دارای مجموعهای از طرزتلقیهای باثبات و قابل شناسایی نسبت به محیط کار خود هستند که بعضی از آنها عبارتاند از: پرداختها، شرایط محیط کار، شرح وظایف شغل و....
یک شخص میتواند هزاران نگرش داشته باشد، ولی در رفتار سازمانی بر تعداد محدودی از نگرشها درباره شغل توجه میشود که عبارتند از: رضایت شغلی، کار را معرف خود دانستن (یعنی درجه یا میزانی که شخص کار یا شغل خود را میشناسد و به صورتی فعال در آن مشارکت دارد)، تعهد سازمانی (شاخصی است از وفاداری فرد نسبت به سازمان).