بازاریابی حسی فرآیند شناسایی و تامین نیازها و علایق مشتری به روشی سود آور است تا آنها را درگیر ارتباطات دوجانبهای کند که شخصیت برندها را به زندگی آورده و برای مشتریان هدف و ارزش افزوده ایجاد کند .
بازاریابی حسی با طراحی و اجرای تجربهی زنده برند برای مشتریان در پی به زندگی آوردن برند میباشد تا سطح قابل قبولی از برند اشتغالی را در زندگی مشتری ایجاد کند.
بازاریابی حسی یک متدولوژی یکپارچه است که مشتریان هدف را همیشه از طریق ارتباطات مرتبط با برند که به ارزش بیشتر منجر می گردد در علاقه و خواست خود درگیر نگاه میدارد .
بازاریابی حسی نوعی بازاریابی است که با مصرف کننده در سطوح گوناگونی ارتباط برقرار میکند. این سبک بازاریابی نه تنها مبتنی بر ذهن هیجانی مصرف کننده ساخته و طراحی میشود. بلکه به ذهن شناختی و حسی وی نیز مربوط میشود. برای اینکه موضوع را ساده کنیم باید بگوییم که بازاریابی حسی بر یک تجربه تمام عیار مشتری از برند ومحصول و واکنشهای وی پایه گذاری شده است.
به تفاوت فاحشی که بین بازاریابی سنتی و بازاریابی حسی وجوددارد توجه کنید:
بازاریابی سنتی سعی می کند تا فروش را بر پایه اظهار و ارائه مزیتها و ویژگیهای محصول و خدمت انجام دهد، در حالیکه بازاریابی حسی برای مصرفکنندگان این امکان و فضا را فراهم میآورد تا خودشان محصول را تجربه و آزمایش کنند.
وقتی بازاریابی حسی را به درستی اجرا کنیم میتوانیم ناظر بر توفیق آن در ایجاد وفاداری به برند و مروجین برند باشیم. به عنوان بازاریاب همیشه بایستی خود را در جای مشتری بگذاریم و از خود بپرسیم آنها وقتی با خرده فعالیتهای بازاریابی اینترنتی ما مواجه میشوند چه فکر میکنند؟ چه احساسی دارند؟
دیگر کمتر کسی به شیوه سنتی سفر میکند. خیلی از هتلهای بزرگ میدانند که گردشگران مدرن دنبال چیزی بیش از جای خواب و روم سرویس هستند. با گسترش خدمات شرکتهایی مثل ایربیانبی (Airbnb) و کسانی که خانه خود را به مسافران اجاره میدهند، کاربرد هتلها هم عوض شده و دیگر نمیتوانند فقط جایی برای خواب باشند. از این رو آنها روشهای خلاقانهای برای جذب مشتری به کار میگیرند.
۱- امکان سفری متفاوت برای مشتریانت فراهم کن
خیلی از گردشگران ساعات کمی را در اتاق هتل صرف میکنند و برای جذب آنها باید روشهای خلاقانهای به کار گرفت و امکانات هیجانانگیزتری پیشنهاد کرد. برای جذب مسافر دیگر روشهای سنتی جواب نمیدهد و باید روشهای پیچیدهتری از مبلمان زیبای اتاق و ملحفههای سفید و سرویس بهداشتی لوکس رو کرد، برای همین بعضی هتلها به برگزاری کلاسهای یوگا، گردهماییهای شاد و بازیهای جذاب دستهجمعی رو آوردهاند. در یک تجربهی شگفتانگیز مشتریهای برجهای Waldorf Astoria دسترسی اختصاصی به باغها و کندوهای عسل پشتبام هتل دارند و میتوانند فرایند زنبورداری را تجربه کنند و با شیوهای به نام عسلدرمانی آشنا شوند و از داروهایی که مادهی اولیهی همهی آنها عسل است بهره ببرند.
۲- قدر مشتریان ثابت را بدان
مشتریانی که بیش از یک بار مسافر هتلی هستند همان مشتریان وفاداریاند که هتل باید توجه ویژهای به آنها داشته باشد. باید با آنها جوری رفتار کنی که انگار تکتکشان را میشناسی و هرازچندی پیشنهادهای ویژه برای آنان تدارک ببینی.
هتلهای روشهای خلاقانهای به کار میگیرند تا مشتری گذری را تبدیل به مشتری ثابت کنند. این روشها از طریق احترام گذاشتن به سلیقهی شخصی مشتری یا علاقهمندیهایی انجام میگیرد که او در طول اقامت در هتل از خود بروز داده است. یکی از مثالهای خوب مربوط به هتل بینالمللی ریتز_کارلتون است. وقتی کودک یکی از مشتریان عروسک خود را در اتاق هتل جا گذاشت آنها بعد چند روز عروسک را به آدرس مشتری پست کردند و همراهش عکسهایی از عروسک فرستادند که در جای جای هتل گرفته شده و نشان از یک ماجراجویی هیجانانگیز در هتل داشته است.
برای درک رفتار فرد در سازمان و پیشبینی رفتار آن شناخت نگرش کارکنان بسیار مهم است. مدیران از آن جهت به نوع نگرش کارکنان توجه میکنندکه نگرش بر رفتار فرد اثر میگذارد؛ برای مثال کارگر یا کارمندی که از شغل خود راضی است کمتر غیبت میکند و میزان جابجایی او با کارمند ناراضی کمتر است؛ اگر فرض کنیم که مدیر بخواهد میزان غیبت را پایین بیاورد، به ویژه نمیخواهد کارگران پربازده و مولد، سازمان را ترک کنند، باید به گونهای عمل کند که فرد نگرشی مثبت به شغل خود پیدا کند. مساله مهم این است که نگرش قابل کنترل است و مدیران میتوانند کارکنان را به اموری مشغول کنند که بهصورت ظاهر با نوع نگرش آنها سازگار است.
مدیریت برای طرزتلقیهای کارکنان اهمیت قابل ملاحظهای قائل است. طرز تلقیهای کارکنان با رفتارهایی که برای سازمان از حساسیت برخوردار هستند، در ارتباط است. به طور کلی کارکنان دارای مجموعهای از طرزتلقیهای باثبات و قابل شناسایی نسبت به محیط کار خود هستند که بعضی از آنها عبارتاند از: پرداختها، شرایط محیط کار، شرح وظایف شغل و....
یک شخص میتواند هزاران نگرش داشته باشد، ولی در رفتار سازمانی بر تعداد محدودی از نگرشها درباره شغل توجه میشود که عبارتند از: رضایت شغلی، کار را معرف خود دانستن (یعنی درجه یا میزانی که شخص کار یا شغل خود را میشناسد و به صورتی فعال در آن مشارکت دارد)، تعهد سازمانی (شاخصی است از وفاداری فرد نسبت به سازمان).
تبلیغات در واقع یکی از تاکتیک های بازاریابی است که با هزینه همراه است و معمولا باید پیش از مشاهده آثار و نتایج چک بنویسید و یا مستقیما ایمیل ارسال کنید. افراد از تبلیغات فرار می کنند نه به دلیل هزینه هایش، بلکه آنها واقف نیستند که چطور در این کار به نتیجه برسند و از تاثیرات عمیق و طولانی مدت تبلیغات آگاهی ندارند.
اگر می دانستید شما می توانید با هر 100 دلار هزینه 200 دلار سودآوری داشته باشید، دسته چکتان را تا آخرین برگ استفاده می کردید. در این باره فکر کنید... آیا اینطور هست یا خیر؟
امروزه برای دستیابی به نتایج تبلیغات شما باید:
1- روی مشتری ایده آل خاص تمرکز خاصی داشته باشید
2- نسبت به محتواهای با ارزش عملا آگاهی ایجاد کنید
3- جملات آغازین و تاثیرگذار را با دقت مورد بررسی قرار دهید
البته در اینجا به این موضوع نمی پردازیم چرا که بحث امروز ما چیز دیگری است. امروز قصد دارم به شما کمک کنم تا از اهیمت استفاده از تبلیغات پی ببرید وسپس به چگونه محقق شدن آن خواهیم پرداخت.
1- تبلیغات تنها رسانه ای است که کنترل آن در دست خود شماست-اگر می خواهید پیام شما در معرفی یک محصول به خوبی شنیده شود یا در آستانه معرفی یک محصول جدید هستید، بنابراین تبلیغات تنها ابزار شماست.
1.برای شروع تعریفی از نام تجاری خود
شخصیت نام تجاری خود را باید همانند کسب و کار خود انتخاب نمود. نام تجاری باعث شخصیت به کسب و کار تان و ارتباط پایه با مشتریان و باعث تمایز شما در بازار می باشد.
2.هنگام ساخت نام تجاریتان، به عنوان یک فرد فکر کنید.
هر یک از ما افراد دارای شصیتی هستیم، باورها، ارزش ها و اهداف خودمان داریم. شخصیت ما تعیین می کند که در موقعیت های مختلف چگونه لباس بپوشیم رفتار کنیم. رفتار بخصوص به خودمان است اما برای همه مردم نباید قابل درک باشد، به همین دلیل این موضوع در انتخاب نام تجاری حائز اهمیت است باید آنرا در نظر مردم درک کرد.
3.کسب و کار خود را در حال حرکت در نظر بگیرید.
این چیزها می تواند کمک به ایجاد موقعیت تجاری احساسی خود و اطلاع هویت و شخصیت برای ارتباطات تجاری کند.
4.هدف ایجاد روابط بلند مدت با مشتریان خود.
با نام تجاری می توان در مشتریان اجاد اعتماد نمود، ارزش های شرکت را بالا برد.
بازاريابي روي فعاليت هاي بنيادي كه هر كمپاني بايد انجام دهد تمركز مي كند – مواردي مانند: شناسايي مشتري، تحقيق در مورد نيازهاي آنها، تحليل فاكتورهايي كه روي تصميم گيري آنها تاثير مي گذارد و متقاعد كردن آنها براي خريدن كالا و خدمات از شما به جاي رقباي شما.تمام اين موارد نيازمند يك استراتژي منسجم و واقع گرا در راستاي استفاده بيشينه از منابع و بودجه موجود است. برنامه ريزي يك استراتژي بازاريابي با يك تحقيق دقيق بازار و زير بازارها و قسمت هاي مربوطه آغاز مي شود.
كمپاني ها به روندهاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي، فرهنگي و تكنولوژيكي توجه مي كنند كه بازار، جايگاه كمپاني در بازار و منابعي كه مي توانند صرف كنند تا آن را تغيير داده يا روي آن تاثير بگذارند، را شكل مي دهند، اغلب به اين كار مميزي بازاريابي اطلاق مي شود. يك برنامه ريزي بازاريابي اهداف را تعريف مي كند، خروجي ها و معيارهاي كارايي با توجه به بودجه مالي و درادامه توسعه مي يابد. وقتي اهداف مشخص تعريف شدند، موارد جايگزين در وضعيت كنوني مي تواند مورد بحثپ قرار گيرد و روش هاي رسيدن به آنها انتخاب شود.
استراتژي بازاريابي در ادامه در قالب يك سري فعاليت هاي داراي برنامه فرموله شده، كه به صورت مستمر در طي پيشرفت هاي كمپين بازاريابي به روز رساني و بازبيني مي شود. برنامه ريزي استراتژي بازاريابي به صورت تنگاتنگ با پروسه ي برنامه ريزي براي كل تجارت گره خورده است، زيرا به استراتژي كلي شركت مرتبط شده و نيازمند تاييد و مقبوليت مقامات بالايي است. استراتژي همچنين نيازمند بازبيني به صورت پيوسته است، بنابراين همكاري و هماهنگي بين بازاريابي و باقي فعاليت هاي شركت مانند، مالي، تحقيق و توسعه و توليد براي اعمال موثر استراتژي بازاريابي مورد نياز است.
بازاريابي يك كار تيمي است و نيازمند توانمندي ها، بينش و افراد با شخصيت هاي مختلف است. برخي از جنبه هاي بازاريابي تنها با حقايق و موارد مالي سروكار دارد، اما برخي ديگر با عدم قطعيت و ابهامات مرتبط با تغييرات سبك مشتري مرتبط است. يك استراتژي منسجم براي مديريت تغييرات ضروري است، زيرا كمپاني ها در هر زمينه اي مانند تكنولوژي، حمل و نقل در معرض تغييرات بازار محيطي خود هستند.
1.چه چیز شما را به خرید از ما وا می دارد؟
این یک سوال پایه و خوب برای بازاریابی است. این سوال می تواند در تبلیغات، فرایند کار و یا ارتباطات بهتر شخصی و فرهنگی با مشتریان موثر واقع گردد.
2.چه چیزی در کسب و کار ما بهتر از دیگران است؟
در این درخواست شما در حال کشف یک تفاوت واقعی در کارتان هستید. این سوال شاید نیاز به نگاه جزئی به تمامی بخش های کار دارد. در رابطه با مشتریان آنها باید به ارزشی که شما در کار شما نهفته است پی ببرند.
3.چه چیز از کار می تواند یک تجربه بهتر از بازاریابی شود؟
با در نظر گرفتن این سوال می توان به خدمات و درخواست های مشتریان بهبود بخشید. اما بخش طلای واقعی در این سوال آن است که چگونه می توان در ارتباط خدمات به مشتریان یک نوآوری به وجود آورد. پس از آن یک بخش آبی این سوال، مشتریان در ارتباط با کسب و کار شما بگویند: «من مطمئن هستم این چیزی است که آرزو می کردم.» نوآوری های که با فشار مشتریان به وجود آمده می توان به عنوان یک تجربه کامل برای بازاریابی دانست.
بازاریابی وفاداری مشتری عبارتست از ترفیع استراتزیک و مدیریت وفاداری مشتریان موجود نسبت به یک برند یا نام تجاری از طریق استفاده از برخی مشوق ها که یکی از کارآمدتربن و مقرون به صرفه ترین روشهای بازاریابی می باشد. کارآمد از این نظر که اجازه می دهد تا شما بخشی از بازار و مشتریان را مورد هدف قرار دهید که دانش کافی در مورد آنها دارید ( مشتریان حال حاضر خود). از آنجا که شما آگاهی کافی از انگیزه ، نقاط درد، رفتار و سابقه خرید آنها دارید می توانید رویکرد خود را با استفاده از انها بهبود ببخشید.
بنابراین بوسیله بازاریابی وفاداری مشتری، شما می توانید مشتریان بهتر و دقیق تری را هدف قرار دهید که موجب افزایش مقدار سفارش کالا ، اندازه و سایز سفارش و بهبود کاستی های کار شما می گردد.
فروش، نوعی کمک به دیگران است برای ارتقای کیفیت کار و زندگی آنها.
در سال های اخیر، فروش تغییرات شگرفی داشته. رقابت ها، فوق العاده شدیدتر و فروشنده ها خیلی بیشتر شده اند. آنهایی که می خواهند مشتری بیشتری جذب کنند، باید هوش و شخصیت برتری داشته باشند و حتی نوع لباس پوشیدن، صحبت کردن و راه رفتنشان هم اهمیت پیدا می کند.
رقابت در فروش، مثل رقابت در مسابقات ورزشی است که اگر دایم آموزش نبینید و تمرین نکنید، رقبا از شما جلو می زنند. اگر به طور دایم بهتر نشوید، حتماً بدتر می شوید و می روید در جمع همان۸۰ درصد پایینی. (روانشناسی فروش برایان تریسی)
۱- شناخت گروه هدف
مشتریان شما واقعاً چه کسانی هستند؟ کجایی اند؟ چند ساله اند؟ میانگین در آمدشان چقدر است؟ میانگین تحصیلاتشان چطور؟ هرچه اطلاعات شما درباره مشتری ها یا گروه هدفتان دقیق تر باشد، مشتری هایتان را بهتر می توانید انتخاب کنید. آن وقت به جای اینکه مسلسل بردارید و شروع کنید به رگبار بستن، کافی است یک تیر و کمان بردارید و با دقت تیر بیاندازید.
اینترنت در آغاز پیدایش اهداف خاص نظامی را دنبال مینمود و تنها عده محدودی از امکانات و منابع آن بهرهمند بودند. با آشکار شدن مزایای آن در سایر زمینهها نظیر امور علمی و تجاری، بتدریج کاربرد این رسانه در تحقیقات دانشگاهی و بعدها در امور بازرگانی افزایش یافت و بدین ترتیب، عمومیت اینترنت تغییرات زیادی را در عرصههای مختلف کار و زندگی ایجاد نمود. از آنجا که یکی از مزایای اساسی اینترنت فراهم نمودن امکان مبادله سریع و رایگان اطلاعات بین کاربران در هر نقطهای از دنیا است، براین اساس شیوههایی که اطلاعات در بین افراد جریان پیدا میکند در اثر ظهور این رسانه بیشترین تغییرات را داشتهاند. در این بین بازاریابی از جمله رشتههایی است که بیشترین تاثیرات را از این رسانه در نتیجه افزایش کاربرد آن در امور تجاری، پذیرفته است، چرا که رشته بازاریابی در واقع هنر بکارگیری جریان اطلاعات[۱] میباشد.
تغییرات فراوانی که در آمیخته بازاریابی سنتی بوجود آمده است شامل ظهور شیوههای جدید ترفیع کالاها و خدمات، روشهای مختلف اجرای تحقیقات بازاریابی، کانالهای توزیع الکترونیکی و شیوههای جدید قیمتگذاری منطبق با ویژگیهای منحصر بفرد اینترنت، همگی گواهی بر تاثیرات شگرف این رسانه بر بازاریابی میباشند. در این بین، بازاریابی ویروسی یکی از بخشهایی است که همگام با سایر بخشهای بازاریابی از اینترنت تاثیر پذیرفته و بیشترین انطباق را با آن داشته است.
با توجه به ویژگیهای منحصر بفرد بازاریابی ویروسی و نقش مهمی که در جذب مخاطبان بیشتر وانتقال پیامهای بازاریابی در قالب بازاریابی اینترنتی ایفاء مینماید، بنابراین در این مقاله تلاش مینماییم ضمن تعریف بازاریابی ویروسی، عناصر یک استراتژی بازاریابی ویروسی، روشهای عملی بازاریابی ویروسی، مکانیسم بازاریابی ویروسی و برخی از داستانهای موفقیت شرکتهای استفادهکننده از این ابزار در بازاریابی را تشریح نماییم.
برای شرکت ها و فروشندگان کنترل و ثبت کالاهایی که می خریم آسان می باشد اما دانستن این که چرا و به چه دلیل این کالاها را می خریم آسان نیست. باراریابی عصبی به ما کمک می کند بدانیم چرا برخی از کالاها و محصولات را به برخی دیگر ترجیح می دهیم. بازاریابی عصبی از دو علم عصب شناسی و بازاریابی بهره میگیرد تا به درک عملکرد بهتر مغز کمک کند و بازاریابی و فروش را گسترش دهد.
هر کدام از ما هنگام تصمیم گیری برای خرید درگیر یک فعالیت ذهنی پیچیده می شویم که مرتبط به روح و روان می باشد. و از عقلانیت ، احساسات و استدلال برای خرید کمک می گیریم. در بسیاری از مواقع چیزی که به زبان می آوریم متفاوت از چیزی است که در مغزمان می گذرد. گاهی چیزی را به زبان میآوریم که قکر می کنیم دیگران انتظار شنیدنش را دارند.
مسئله این است که فرایندهای تصمیمگیری در سطح ناخودآگاه ذهن اتفاق میافتد. بازاریابی عصبی این اطلاعات نامعلوم را از مغز ما استخراج می کند بدون اینکه سؤالی از ما پرسیده شود. اینکار به کمک دستگاه هایی با نام های EEG و fMRI و ... انجام میشود که روی سر انسان نصب می گردد و می تواند از مغز انسان عکس بگیرد. با کمک این ابزارها دانشمندان و بازاریابان می توانند با بررسی عکس های مغز فردی که مشغول تصمیم گیری برای خرید است به نطرات موثق تری دست یابند.


به گزارش فوربس، «موسسه بازاریابی محتوا» (Content Marketing Institute) سایتی است که بهصورت آنلاین هرگونه اطلاعاتی مرتبط با بازاریابی محتوا را در اختیار علاقهمندان قرار میدهد. در صفحه اینترنتی این موسسه آمده: «بازاریابی محتوا، روشی از بازاریابی است که در آن سازمان، بهمنظور جذب و دستیابی به مخاطبان، محتوایی ارزشمند، متناسب با شرایط (شامل فرهنگ، علایق مخاطب و...) به صورتی مستمر ایجاد و منتشر میكند، با این هدف که اعمال مشتریان تبدیل به رفتاری سودبخش برای سازمان شود.»
واژه کلیدی در این تعریف، کلمه «ارزشمند» است. واژهای که تقریبا کلیه فعالیتهای بازاریابی و تبلیغات را تحت تاثیر خود قرار میدهد. یک محتوای ارزشمند، هنگامی میتواند رنگ بازاریابی محتوا به خود بگیرد که مردم خواستار آن بوده، برای آنها ایجاد مطلوبیت کرده و به جای اجتناب، قصد استفاده از آن را داشته باشند. فرض کنید اطلاعات مربوط به یک بنگاه اقتصادی از طریق یکی از رسانههای اجتماعی به تعداد کثیری از بازدیدکنندگان منتقل شده است، در این صورت، آیا تصور میکنید بازاریابی محتوا صورت گرفته است یا تبلیغات؟ برای پاسخ، باید بررسی شود اشخاص چگونه اطلاعات مربوطه را دریافت کردهاند و در معرض آن قرار گرفتهاند. همین شرایط را میتوان برای دیگر محتواها نیز تعمیم داد. هنگامی یک بسته از اطلاعات در قالب بازاریابی محتوایی جای میگیرد که برای مخاطب ارزش به همراه داشته باشد. بنابراین در بازاریابی محتوا، هدف، ارائه ارزش تا حد ممکن به مخاطبان مورد نظر است. شاید با این تعاریف و توضیحات کمی گیج شده باشید، لطفا برای روشن شدن موضوع و درک بیشتر به مثالهای زیر توجه کنید.
برای شروع هر کسبوکاری، یکی از ضروری ترین اقدام ها ، تجزیه و تحلیل بازار می باشد. هدف تحقیقات بازاریابی توسعه دانش کلی است که براساس بازاریابی شکل میگیرد. ولی هدف تحقیقات بازار رفع کردن مشکل بازاریابی شرکت هاست . تحقیقات بازار به کمک مشاهدات سازمانی از محیطهای درونی و بیرونی یک شرکت انجام می گیرد. به عبارت دیگر شرکتها اغلب مسئولیت انجام تحقیقات بازار را بر عهده دارند . مثلا: ارزیابی تصویر ذهنی افراد جامعه از مجموعه فروشگاههای هاکوپیان جزو تحقیقات بازاریابی قرار می گیرد.اما جستجو برای فهم اینکه آیا یک فروشگاه تصویری در ذهن مردم داردیک مسئله تحقیقات بازاریابی است.
1) جذب مشتری
2) فروش رقابتی
3)دعوت و ایجاد انگیزه
4)حفظ مشتریان تازه وارد
5)ایجاد شبکه ارتباطی
6)بازگرداندن مشتریان از دست رفته