1. مقدمه
مقاله علمی معمولاً در نتیجه پژوهش منطقی، ژرف و متمرکز نظری، عملی یا مختلط، به کوشش یک یا چند نفر در یک موضوع تازه و با رویکردی جدید با جهت دستیابی به نتایجی تازه، تهیه و منتشر میگردد. (اعتماد و همکاران، 1381، ص2) چنین مقالهای در واقع گزارشی است که محقق از یافتههای علمی و نتایج اقدامات پژوهشی خود برای استفاده سایر پژوهشگران، متخصصان و علاقهمندان به دست میدهد.
تهیه گزارش از نتایج مطالعات و پژوهشهای انجام شده، یکی از مهمترین مراحل پژوهشگری به شمار میرود؛ زیرا اگر پژوهشگر نتواند دستاوردهای علمی خود را در اختیار سایر محققان قرار دهد، پژوهش او هر اندازه هم که مهم باشد، به پیشرفت علم کمکی نخواهد کرد؛ چون رشد و گسترش هر عملی از طریق ارائه و به هم پیوستن دانشِ فراهم آمده از سوی فردفرد اندیشمندان آن علم تحقق مییابد.
همان طور که پژوهشگر پیش از اقدام به پژوهش، نیازمند توجه و بررسی یافتههای علمی پژوهشگران قبل از خود است تا بتواند یافتههای علمی خود را گسترش بخشد، دیگران نیز باید بتوانند به یافتههای پژوهشی او دسترسی پیدا کنند و با استفاده از آنها فعالیتهای علمی خود را سازمان داده، در ترمیم و تکمیل آن بکوشند.
از امتیازهای مهم یک مقاله میتوان به مختصر ومفید بودن، بِروز بودن و جامع بودن آن اشاره کرد؛ زیرا محقق میتواند حاصل چندین ساله پژوهش خود در یک رساله، پایاننامه، پژوهش، یا حتی یک کتاب را به اختصار در یک مقاله علمی بیان کند تا پژوهشگران دیگر بتوانند با مطالعه آن مقاله از کلیات آن آگاهی یابند و در صورت نیاز بیشتر، به اصل آن تحقیقات مراجعه کنند.
بدین منظور، امروزه نشریات گوناگونی در زمینههای مختلف علمی- پژوهشی نشر مییابد و مقالههای به چاپ رسیده در آنها، اطلاعات فراوانی را در اختیار دانش پژوهان قرار میدهند. لازم است محققان با شیوه تدوین مقالات علمی آشنا باشند تا بتوانند با استفاده از شیوههای صحیح، با سهولت، نتایج تحقیقات و مطالعات خود را به صورت مقاله در اختیار علاقهمندان قرار دهند.
نوشتن مقاله مستلزم رعایت اصولی در ابعاد مختلف محتوایی، ساختاری و نگارشی است.
بر این اساس، قیمتگذاری بطور ساده یعنی تعیین قیمت برای کالا یا خدمت. قیمتگذاری فعالیتی است که باید تکرار شود و فرایندی مداوم و پیوسته است. این تداوم ناشی از تغییرات محیطی و نبود ثبات در شرایط بازار است که لزوم تکرار این فرایند را توجیه میکند.
اهداف قیمت گذاری
بطور کلی اهدافی که شرکتها از قیمتگذاری دنبال میکنند به پنج گروه زیر تقسیم میشود:
1 - ادامه حیات
این هدف برای شرکتهایی مناسب است که با ظرفیت مازاد، رقابت شدید و تغییرات دائمی مصرف کنندگان دچار مشکل شدهاند. چنانچه قیمت بتواند هزینههای متغیر و برخی از هزینههای ثابت را پوشش دهد، شرکت میتواند همچنان به حیات تجاری خود ادامه دهد.
2 - به حداکثر رساندن سود فعلی
برای اینکه شرکتی بتواند سود کنونی خود را به حداکثر برساند، باید تقاضا و هزینههای مربوط به قیمتهای مختلف را برآورد کند و آنگاه قیمتی را انتخاب کند که بیشترین سود جاری، جریان نقدی یا بازده سرمایه را برای شرکت به ارمغان آورد. البته در صورت تاکید بیش از حد بر سود جاری و عدم توجه به اثرات ناشی از سایر متغیرهای آمیزه بازاریابی، واکنشهای احتمالی رقبا و محدودیتهای قانونی، در بلندمدت عملکرد شرکت را به مخاطره خواهد انداخت.
3 - به حداکثر رساندن سهم بازار
برخی شرکتها این هدف را در پیش میگیرند، زیرا بر این باورند که دستیابی به حجم فروش بیشتر باعث خواهد شد، بهای تمام شده هر واحد کاهش یابد و درنتیجه در بلندمدت به سود بیشتری دست یابند. به عبارت دیگر چنین شرکتهایی برای رسوخ در بازار ، قیمتهای خود را در پایینترین سطح تعیین میکنند. این استراتژی میتواند در شرایط زیر مناسب باشد:
_ بازار بیش از اندازه نسبت به قیمت حساسیت نشان میدهد، در نتیجه قیمت پایین موجب رشد بازار خواهد شد.
_ با کسب تجربه هزینههای تولید و توزیع کاهش خواهد یافت.
_ قیمت پایین موجب از صحنه خارج شدن رقبا میشود.
تبلیغات در واقع یکی از تاکتیک های بازاریابی است که با هزینه همراه است و معمولا باید پیش از مشاهده آثار و نتایج چک بنویسید و یا مستقیما ایمیل ارسال کنید. افراد از تبلیغات فرار می کنند نه به دلیل هزینه هایش، بلکه آنها واقف نیستند که چطور در این کار به نتیجه برسند و از تاثیرات عمیق و طولانی مدت تبلیغات آگاهی ندارند.
اگر می دانستید شما می توانید با هر 100 دلار هزینه 200 دلار سودآوری داشته باشید، دسته چکتان را تا آخرین برگ استفاده می کردید. در این باره فکر کنید... آیا اینطور هست یا خیر؟
امروزه برای دستیابی به نتایج تبلیغات شما باید:
1- روی مشتری ایده آل خاص تمرکز خاصی داشته باشید
2- نسبت به محتواهای با ارزش عملا آگاهی ایجاد کنید
3- جملات آغازین و تاثیرگذار را با دقت مورد بررسی قرار دهید
البته در اینجا به این موضوع نمی پردازیم چرا که بحث امروز ما چیز دیگری است. امروز قصد دارم به شما کمک کنم تا از اهیمت استفاده از تبلیغات پی ببرید وسپس به چگونه محقق شدن آن خواهیم پرداخت.
1- تبلیغات تنها رسانه ای است که کنترل آن در دست خود شماست-اگر می خواهید پیام شما در معرفی یک محصول به خوبی شنیده شود یا در آستانه معرفی یک محصول جدید هستید، بنابراین تبلیغات تنها ابزار شماست.
گفته می شود که شما اغلب یک ایده از موفقیتی که به دنبالش هستید عقب ترید.
16 ایده زیر به شما و کسب و کارتان کمک خواهد کرد تا به موفقیت هایی که نیاز دارید برسید.
- اگر وبلاگ یا خبرنامه ای می نویسید از خودتان این سوال را بپرسید: آیا دارید صرفا یک مجموعه درست میکنید یا اینکه بر اساس محتوا جلو می روید؟ تقریبا همه این موضوع را اشتباه متوجه می شوند. به همین دلیل است که این موضوع بسیار مهم است.
- با اختصار صحبت کنید. افراد مشغول هستند و توجه شان هیچ وقت به این اندازه درگیر نبوده است. پیام های بازاریابی تان را تا جایی که امکان دارد کوتاه و با ارزش سازید. دقیق باشید.
- هر روز حداقل یک کار انجام دهید که در آینده خود به آن ببالید.
- به خاطر داشته باشید که فرایند دادن-گرفتن با دادن شروع می شود. درخواست های خودخواهانه کردن از غریبه ها سودی ندارد. این موضوع همچنین به شهرت شما لطمه میزند.
- اغلب در سال جاری نسبت به سال گذشته ناکامی های بیشتری تجربه کنید.چرا؟ چرا که اگر به اندازه کافی شکست نخورید، به چیزهایی که در گذشته داشتید وابسته می مانید. این یعنی شما دیگر رشد نمیکنید. این همان دلیلی است که استیو جابز به خاطر آن اعضای گروه خود را توبیخ میکرد که چرا به اندازه کافی شکست نمیخورند.
- از کمال گرایی بپرهیزید. این موضوع باعث می شود از شروع باز بمانید، خلاقیت تان از بین برود و مانع پیشرفتتان می شود. بار دیگری که خود را به خاطر کمال گرایی و نبود پیشرفت سرزنش کردید نام ان را بگذارید: راهبرد درجازدن
- از کار صرفا برای پول بپرهیزید. شروع به انجام کاری کنید که تفاوت ایجاد میکند. این نوشته دلیل ان است.
- از متخصصان زمینه ی کاری خود، در جایی که در حال فعالیت هستید،کمک بگیرید. کارها صرفا به علت اینکه شما امیدوارید برای بهتر شدن تغییر نمیکنند. امید ضروری است اما راهبرد کسب و کار نیست. این کار به شما کمک میکند که راه صحیح را طی کنید.
- به خاطر داشته باشید که شما هستید که مشتری را انتخاب می کنید نه آنها شما را. مشتریانی را انتخاب کنید که برای شما ارزش قائلند و به شما اجازه می دهند که کارتان را به درستی انجام دهید. روش خود را بر اساس مشتری بنا کنید. در اینجا می توانید مواردی که نیاز دارید یاد بگیرید.
- در خصوص ارزش زمان خود جدی باشید .در طول روز از خود بپرسید ایا این بهترین شکلی است که من میتوانم از زمان خود استفاده کنم؟اگر این طور نیست بروید و کاری سازنده تر انجام دهید.
- تصمیم بگیرید که کاری مشکل انجام دهید. هر یک از صاحبان کسب و کار ادعا میکنند که 100 درصدشانرا به کسب و کارشان دادند. منظوری که واقعا دارند این است که 100 درصد فعالیت های آنها چیزی است که نسبت به آن احساس راحتی می کنند. تصمیم بگیرید که نسبت به محدودیت های کاری خود احساس آرامش کمتری داشته باشید.این به شما کمک خواهد کرد.
- یاد بگیرید که حس درونی خود را بپذیرید. این میتواند بهترین پند مورد نظر باشد.
- از حلاقیت خود نهایت استفاده را ببرید. در اینجا صدها ایده خلاق و ازاد وجود دارد.
- معتقد باشید که تقریبا هر چیزی ممکن است. مهم نیست که اوضاع چقدر در حال حاضر بد باشد با شجاعت، سخت کوشی، و احساس می توانید تقریبا به هرچیزی برسید. این نوشته مثالی مهم در خصوص چیزی که میگویم آورده است.
- شهرت خیره کننده را با ایجاد ضرب العجل ها و رسیدگی به انها برای خود بوجود آورید. به این موضوع توجه کنید: گفتن این موضع به مشتری که پروژه ی شما "تا پایان هفته" آماده می شود نیرومندی کم تری نسبت به این گفته دارد که پروژه ی شما "تا ساعت 9 صبح پنجشنبه" آماده می شود. به بهترین وجه سر زمان قول های مهلتی بمانید تا ازین طریق اعتماد کسب کنید و شهرت بدست آورید. به تفصیل این موضوع را در اینجا توضیح میدهم.
- به افراد چیزی بیش از آن چه انتظار دارند بدهید. هیچ گاه کمتر از قولی که دادید عمل نکنید. در عوض زودتر کار را تحویل دهید.
1.برای شروع تعریفی از نام تجاری خود
شخصیت نام تجاری خود را باید همانند کسب و کار خود انتخاب نمود. نام تجاری باعث شخصیت به کسب و کار تان و ارتباط پایه با مشتریان و باعث تمایز شما در بازار می باشد.
2.هنگام ساخت نام تجاریتان، به عنوان یک فرد فکر کنید.
هر یک از ما افراد دارای شصیتی هستیم، باورها، ارزش ها و اهداف خودمان داریم. شخصیت ما تعیین می کند که در موقعیت های مختلف چگونه لباس بپوشیم رفتار کنیم. رفتار بخصوص به خودمان است اما برای همه مردم نباید قابل درک باشد، به همین دلیل این موضوع در انتخاب نام تجاری حائز اهمیت است باید آنرا در نظر مردم درک کرد.
3.کسب و کار خود را در حال حرکت در نظر بگیرید.
این چیزها می تواند کمک به ایجاد موقعیت تجاری احساسی خود و اطلاع هویت و شخصیت برای ارتباطات تجاری کند.
4.هدف ایجاد روابط بلند مدت با مشتریان خود.
با نام تجاری می توان در مشتریان اجاد اعتماد نمود، ارزش های شرکت را بالا برد.
بازاريابي روي فعاليت هاي بنيادي كه هر كمپاني بايد انجام دهد تمركز مي كند – مواردي مانند: شناسايي مشتري، تحقيق در مورد نيازهاي آنها، تحليل فاكتورهايي كه روي تصميم گيري آنها تاثير مي گذارد و متقاعد كردن آنها براي خريدن كالا و خدمات از شما به جاي رقباي شما.تمام اين موارد نيازمند يك استراتژي منسجم و واقع گرا در راستاي استفاده بيشينه از منابع و بودجه موجود است. برنامه ريزي يك استراتژي بازاريابي با يك تحقيق دقيق بازار و زير بازارها و قسمت هاي مربوطه آغاز مي شود.
كمپاني ها به روندهاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي، فرهنگي و تكنولوژيكي توجه مي كنند كه بازار، جايگاه كمپاني در بازار و منابعي كه مي توانند صرف كنند تا آن را تغيير داده يا روي آن تاثير بگذارند، را شكل مي دهند، اغلب به اين كار مميزي بازاريابي اطلاق مي شود. يك برنامه ريزي بازاريابي اهداف را تعريف مي كند، خروجي ها و معيارهاي كارايي با توجه به بودجه مالي و درادامه توسعه مي يابد. وقتي اهداف مشخص تعريف شدند، موارد جايگزين در وضعيت كنوني مي تواند مورد بحثپ قرار گيرد و روش هاي رسيدن به آنها انتخاب شود.
استراتژي بازاريابي در ادامه در قالب يك سري فعاليت هاي داراي برنامه فرموله شده، كه به صورت مستمر در طي پيشرفت هاي كمپين بازاريابي به روز رساني و بازبيني مي شود. برنامه ريزي استراتژي بازاريابي به صورت تنگاتنگ با پروسه ي برنامه ريزي براي كل تجارت گره خورده است، زيرا به استراتژي كلي شركت مرتبط شده و نيازمند تاييد و مقبوليت مقامات بالايي است. استراتژي همچنين نيازمند بازبيني به صورت پيوسته است، بنابراين همكاري و هماهنگي بين بازاريابي و باقي فعاليت هاي شركت مانند، مالي، تحقيق و توسعه و توليد براي اعمال موثر استراتژي بازاريابي مورد نياز است.
بازاريابي يك كار تيمي است و نيازمند توانمندي ها، بينش و افراد با شخصيت هاي مختلف است. برخي از جنبه هاي بازاريابي تنها با حقايق و موارد مالي سروكار دارد، اما برخي ديگر با عدم قطعيت و ابهامات مرتبط با تغييرات سبك مشتري مرتبط است. يك استراتژي منسجم براي مديريت تغييرات ضروري است، زيرا كمپاني ها در هر زمينه اي مانند تكنولوژي، حمل و نقل در معرض تغييرات بازار محيطي خود هستند.
1) خاص و ویژه باشید زمانی که ازمراجعه کنندگان سوال میپرسید!
یک ویژگی رایج از گروه های شبکه ای این است که اعضا فرصت دارند از مراجعه کننده ها سوال بپرسند. درحقیقت، انتظار می رود اعضا کسب و کار (business) رابه یکدیگر ارجاع دهند، اما این به این معنا نیست که کسانی که مراجعه می کنند به مشتری تبدیل می شوند. به منظور دریافت بیشتر، از عضویت خود در شبکه های محلی، تا جایی که ممکن است خاص و ویژه باشید زمانی که از مراجعه کنندگان سوال می پرسید. برای مثال در اینجا یک تقاضای خاص از مراجعه کنندگان را می بینید که فردی در شبکه های محلی ممکن است از اعضای خود بخواهد:
"من به دنبال معرفی آقای جان اسمیت از طریق "خدمات مراقب از چمن جان اسمیت" هستم. من می دانم آقای جان اسمیت در حال حاضر کسب و کار سازمان یافته خود را به صورت مالکیت انحصاری دارد و من فکر نمی کنم او بداند که با این کار او دارایی شخصی اش را در خطر قرار داده است. اگر کسی مرا به آقای اسمیت معرفی کند، من به او درمورد فواید سازماندهی کسب و کارش در قالب یک شرکت با مسئولیت محدود آموزش می دهم، و با این کار من تا حد زیادی از او قدردانی کرده ام."
این بسیار موثرتر خواهد بود از تقاضایی مانند "من می خواهم صاحب کسب و کار کوچکی که مالکیت انحصاری دارد را ببینم". تقاضاهای مبهمی مانند این مراجعه های بسیار بدی را به شما می دهد.
2) شرکای استراتژیک خود را فراموش نکنید!
تنها چیزی که بهتر از "معرفی خصوصی و شخصی" به یک مشتری جدید است، داشتن یک شریک استراتژیک است که می تواند برای شما تعداد زیادی مشتری بفرستد. متاسفانه اغلب افراد در گروه های شبکه های محلی، تنها بر درخواست برای مشتریان جدید تمرکز می کنند. این احتمالا به این دلیل است که مراجعه به همکاران استرتژیک وقت و انرژی بیشتری می گیرد، قبل از آنکه منجر به سودآوری آنها شود. این معدن طلای بالقوه برای مشتریان جدید را از دست ندهید. از اعضای گروه های شبکة محلی خود بخواهید به همکاران استراتژیک مراجعه کنند، یا حتی بهتر است به بخشی که قبلا تعدادی همکاراستراتژیک در آن بوده، بپیوندند.
1.چه چیز شما را به خرید از ما وا می دارد؟
این یک سوال پایه و خوب برای بازاریابی است. این سوال می تواند در تبلیغات، فرایند کار و یا ارتباطات بهتر شخصی و فرهنگی با مشتریان موثر واقع گردد.
2.چه چیزی در کسب و کار ما بهتر از دیگران است؟
در این درخواست شما در حال کشف یک تفاوت واقعی در کارتان هستید. این سوال شاید نیاز به نگاه جزئی به تمامی بخش های کار دارد. در رابطه با مشتریان آنها باید به ارزشی که شما در کار شما نهفته است پی ببرند.
3.چه چیز از کار می تواند یک تجربه بهتر از بازاریابی شود؟
با در نظر گرفتن این سوال می توان به خدمات و درخواست های مشتریان بهبود بخشید. اما بخش طلای واقعی در این سوال آن است که چگونه می توان در ارتباط خدمات به مشتریان یک نوآوری به وجود آورد. پس از آن یک بخش آبی این سوال، مشتریان در ارتباط با کسب و کار شما بگویند: «من مطمئن هستم این چیزی است که آرزو می کردم.» نوآوری های که با فشار مشتریان به وجود آمده می توان به عنوان یک تجربه کامل برای بازاریابی دانست.
بازاریابی وفاداری مشتری عبارتست از ترفیع استراتزیک و مدیریت وفاداری مشتریان موجود نسبت به یک برند یا نام تجاری از طریق استفاده از برخی مشوق ها که یکی از کارآمدتربن و مقرون به صرفه ترین روشهای بازاریابی می باشد. کارآمد از این نظر که اجازه می دهد تا شما بخشی از بازار و مشتریان را مورد هدف قرار دهید که دانش کافی در مورد آنها دارید ( مشتریان حال حاضر خود). از آنجا که شما آگاهی کافی از انگیزه ، نقاط درد، رفتار و سابقه خرید آنها دارید می توانید رویکرد خود را با استفاده از انها بهبود ببخشید.
بنابراین بوسیله بازاریابی وفاداری مشتری، شما می توانید مشتریان بهتر و دقیق تری را هدف قرار دهید که موجب افزایش مقدار سفارش کالا ، اندازه و سایز سفارش و بهبود کاستی های کار شما می گردد.